واردات
قرارداد بلندمدت ایران و ونزوئلا، توافقی برای منافع مشترک / کشاورزی و انرژی
-۲ زمین بازی دوسر برد.
نگاهی بر جایگاه ونزوئلا
ونزوئلا کشوری در شمال آمریکای جنوبی است که از لحاظ جمعیت، پنجاهمین کشور پر جمعیت جهان است. زمانیکه کریستف کلمب برای بار دوم به قارهی آمریکا سفر کرد و به ونزوئلا رسید آن را سرزمین موعود خواند؛ سرزمینی که غنی از موهبت ها و منابع طبیعی است. ونزوئلا دارای بزرگترین ذخیره نفتی در جهان، معادن فراوان طلا و از لحاظ اقلیم جغرافیایی دارای خاک حاصلخیز و آب فراوان میباشد. با این وجود از سال ۲۰۱۵ که باراک اوباما -رئیسجمهور وقت آمریکا- ونزوئلا را به عنوان تهدیدی غیرمعمول و بزرگ برای امنیت ملی و سیاست خارجی آمریکا توصیف کرد، موجی از اقدامات قهری علیه ونزوئلا به راه افتاد؛ این اقدامات در دوره ترامپ، به صورت جنون آمیز دنبال شد و مشکلات اقتصادی فراوانی را برای ملت ونزوئلا ایجاد کرد.
ابرتورم، کمبود محصولات و مهاجرت مردم به سایرکشورها شاید مهمترین آثار تحریمهای شدید آمریکا بود. با این وجود در همهی این سالها، ونزوئلا در برابر این فشارها مقاومت کرد و کمر خود را در برابر فشارهای آمریکا راست نگه داشت؛ به گونهای که اکثر کشورهای جهان و حتی کارشناس مستقل حقوق بشر سازمان ملل که از ۳۰ ژانویه (۱۱ بهمن) به منظور ارزیابی تاثیرات اقدامات یکجانبه آمریکا علیه ونزوئلا در این کشور به سر میبرد، طی یک کنفرانس مطبوعاتی در پایان بازدید رسمی خود از این کشور تحلیلی کامل از اقدامات ظالمانه واشنگتن و پیامدهای آن ارائه داد. با این حال بسیاری از تحقیقات، عدم باخت ونزوئلا در این شرایط سخت را حاصل روابط استراتژیک می دانند. چرا که در طی این سال ها ونزوئلا با کشورهایی مثل چین و روسیه در ارتباط بوده است که در ادامه به اثرات آن میپردازیم.
روابط استراتژیک
با وجود تلاشهای دولت آمریکا در تضعیف اقتصادی دولت کاراکاس از مسیر اعمال تحریمهای گسترده، ونزوئلا همچنان متحدان استراتژیک خود را حفظ کرده است؛ ازجمله چین، روسیه و ایران. از جمله این روابط قرارداد بلندمدت چین-ونزوئلا میباشد. براساس این قرارداد تولید نفت ونزوئلا در مرحله اول از ۱۱۰ هزار بشکه به ۱۶۵ هزار بشکه میرسد و در مرحله دوم قصد دارند که به تولید روزانه ۲۳۰ هزار بشکه نفت برسد که اقدامی موثر در جهت بی اثر کردن تحریم های آمریکا باشد که سبب جبران کاهش درآمدهای نفتی ونزوئلا میشود.
به علاوه پکن چندی قبل با اعطای وامی به ارزش ۴۲ میلیارد دلار به کاراکاس موافقت کرد که منبع مالی خوبی برای توسعه راهبردی است. همچنین قرارداد بلند مدت روسیه-ونزوئلا سبب افزایش بهره برداری از منابع شرقی نفت ونزوئلا، توسعه زمینه های همکاری در مسئله نیروگاه های هسته ای و همچنین واردات محصولات استراتژیک مانند واکسن شده است. بنابراین برخلاف نوشته آقای هادی اعلمی فریمان (سقوط به دره ایدئولوژی – هفنه نامه تجارت فردا – شماره ۴۲۹) که روابط چین و روسیه با ونزوئلا را بی اثر میداند، شواهد حاکی از آن است که در طی این سال ها چین و روسیه همراهان خوبی برای ونزوئلا بودهاند.
بازی دو سر برد
طبق اصول دانش اقتصاد، تجارت برای هر دو کشور تجارت کننده سودآور است؛ برقراری ارتباط فی مابین ایران ونزوئلا نیز برای طرفین منافع اقتصادی به همراه دارد. چرا که ونزوئلا دارای زمین های حاصلخیز و آب فراوان میباشد که در بخش کشاورزی نیازمند کود و ماشین آلات است. حال ایران میتواند با صادر کردن این اقلام دست به کشتی فراسرزمینی برای محصولاتی مانند دانه های روغنی، سویا و.. بزند که از این طریق مسئله کمبود نهادههای خوراکی و دائمی در ایران رفع میشود و قیمت کالاهای اساسی داخلی کاهش مییابد.
به علاوه در حوزه انرژی نیز ایران و ونزوئلا از طریق سوآپ نفت میتوانند سبب تولید نفت ترکیبی حاصله نفت سنگین و میعانات گازی ایران شوند که ارزش افزوده بالاتر و بازار فروش راحتتر دارد. در کنار آن ایران قادر است که در حوزه نفت خدمات فنی و پالایشگاهی صادر کند که سبب افزایش تولید ناخالص داخلی شود. و در بخش انرژی، ایران با صادر کردن میعانات گازی خویش که در سطح دریا انبار شده است می تواند ظرفیت تولید میعانات گازی خویش را افزایش دهد و مسئله کمبود گاز در فصول سرد سال را برطرف نماید و هزینههای انبارداری اش را کاهش دهد.
تغییر قاعدهی بازی
فارغ از این مباحث میتوان هدف های بزرگتری از این قراردادها استخراج کرد و آن این که پس از سالیان درازی که آمریکاییها ونزوئلا و گاهی ایران و چین را در فهرست «دولتهای سرکش» و نیز «دولتهای مطرود» قرار دادهاند، اگر این دولت ها بر طبق «قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین»، «قرارداد ۲۰ ساله ایران و روسیه»، «قرارداد راهبردی ایران و هند» و حالا «قرارداد ۲۰ ساله ایران و وئزوئلا» بتوانند با وحدت اقتصادی از طریق افزایش تولید و خرید نفت، افزایش صادرات و واردات، پیمان های پولی جدید و… با تحریم های شدید مقابله کنند، سیاست فشار حداکثری آمریکا در سطح جهانی اعتبار خود را از دست خواهد داد و قواعد بازی جهانی از انحصار آمریکا خارج و به نفع این کشورها تغییر خواهد کرد.